Detail
چو دوری چند رفت از عیش سازی
پدید آمد نشان بوس و بازی
خسرو و شیرین نظامی گنجوی، رقم میرزا آقا امامی، گواش، آبرنگ و طلا بر روی کاغذ وچرم، مورخ ۱۳۰۸هجری شمسی، نقاشی ۱۴۹ × ۹۸ سانتی متر؛ اندازه قاب ۱۸۴ × ۱۳۱ سانتی متر، مجموعه خصوصی سوئیس.
Haj Mirza Aqa Imami (1880-1955) Shirin in a landscape holding a wine bottle and porcelain cup, Iran, circa 1930 gouache and gold on leather, elaborate cut-work borders in leather, gilded and painted in polychrome, the borders with verses from Nizami's Khusraw va Shirin in naskhi script in white on a green ground within panels, with six further scenes of Shirin and Khusraw within cartouches and cusped medallions against a brown ground with intertwining vegetal and floral motifs, birds, hunting dogs and other animals in their natural habitat, the painted wood frame profusely decorated in the Safavid style in polychrome with hunting scenes, youths reclining in landscapes, and palace scenes, the frame with ropework edge painting 105 x 55 cm.; with borders 149 x 95 cm.; total size with frame 184 x 131 cm. FOOTNOTES Provenance: Swiss private collection. Inscriptions: in the borders, verses from Nizami's Khusraw va Shirin; and the signature raqam-e kamtarin mirza aqa emami esfahani, 'Drawn by the most humble Mirza Aqa Imami Isfahani'. Haji Mirza Aqa Imami was born in Isfahan in 1880 and spent his youth following his father's profession, studying theology, but left the subject to study art with Sani' Homayun in Tehran, where he learnt the art of painting and illumination. On his return to Isfahan, he taught students such as Husayn Khata'i and Mahmud Farshchiyan. He was the artist who started the revival of Safavid style in Isfahan, looking in particular at the work of Reza 'Abbasi and Muhammad Shafi'. He died at the age of 75.
چو دوری چند رفت از عیش سازی
پدید آمد نشان بوس و بازی
همان جفته نهاد آن سیم ساقش
به جفتی دیگر از خود کرد طاقش
ملک نقل دهان آلوده میخورد
به امید شکر پالوده میخورد
چو لشگر بر رحیل افتاد شب را
ملک پرسید باز آن نوش لب را
که چون من هیچ مهمانی رسیدت؟
بدین رغبت کسی در بر کشیدت؟
جوابی شکرینش داد شکر
که پارم بود یاری چون تو در بر
جز آن کان شخص را بوی دهان بود
تو خوشبوئی ازین به چون توان بود
ملک گفتا چو بینی عیب هر چیز
ببین عیب جمال خویشتن نیز
بپرسیدش که عیب من کدامست
کز آن عیب این نکوئی زشت نامست
جوابش داد کان عیب است مشهور
که یکساعت ز نزدیکان نهای دور
چو دور چرخ با هر کس بسازی
چو گیتی را همه کس عشق بازی
نگارین مرغی ای تمثال چینی
چرا هر لحظه بر شاخی نشینی
غلاف نازکی داری دریغی
که هر ساعت کنی بازی به تیغی
جوابش داد شکر کای جوانمرد
چه پنداری کزین شکر کسی خورد؟
Loading contexts...